آکستر

0979

حتی در بدترین شرایط فکری و حسی هم نگفتم بقیه بچه‌ها حق اومدن به خونه پدر و مادرشون رو ندارند. نهایتا تو اتاقم می‌موندم و جلو نمی‌اومدم تا وقتی همه رفتند بیام بیرون. که تازه، این وضعیت رو هم دوست نداشتم و دلم می‌خواست اونقدر تغییر کنم و بالغ بشم که این قهر و آشتی‌ها وجود نداشته باشه. یعنی به نوعی خودم رو مقصر می‌دونستم، حتی اگر تقصیر دیگران بود.

   جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴، 6:25  توسط شبگرد