آکستر

0005

چند روز بود دندونم درد می‌کرد. یعنی درد نمی‌کرد اما لثه‌م ورم کرده بود و در واقع آبسه کرده بود. به خاطر همین سردرد داشتم و اصلا نمی‌تونستم رو چیز خاصی تمرکز کنم. انگار سرما خورده باشم. همین طور افتاده بودم رو تو تخت و نمی‌تونستم کاری کنم. حالش نبود واقعا. بعد یه چند تا فیلم دانلود کردم و همون طور درازکش می‌دیدم. حالا مگه ورم می‌خوابید؟ اونقدر ورم کرده بود که هر کی من رو می‌دید می‌گفت چرا دندونم رو درست نمی‌کنم!!؟ انگار خودم به عقلم نرسیده باشه! بابا، پول دندون‌پزشک خدا تومن شده! از کجا بیارم؟ :(( بعدشم! مگه فقط یه دندونه؟ مطمئنم کل دندونام باید درست شن! واسه همین کلا رد دادم و خودم رو زدم به کوچه علی چپ تا زمانی که پول اساسی دستم بیاد و برم همه رو درست کنم. البته تو خواب و خیالم می‌خوام همه رو بکنم و ایمپلنت کنم و خلاص!! دیگه خسته شدم از بس پول پر کردن و عصب کشی و این بند و بساطا دادم. یه بار واسه همیشه باید ایمپلنت کنم و تمام!

خلاصه که به مامان گفتم چرک خشک کن داره یا نه. چون تو وضعیت رو مخی گیر کرده بودم. آموکسی سیلین ۵۰۰ داشت. چهار پنج تا کپسول مونده بود. باید می‌رفتم یه بسته دیگه می‌خریدم. روز یکشنبه بود که پول آب هم اومد. جالب اینجاست که مأمور آب اصلا نیومده بود و رقم کنتور رو نخونده بود و همین طوری یه مبلغ کمی نوشت و برامون فرستاد. قبلنا یعنی سال پیش هم این طوری کرده بود و مبلغ تصاعدی بالا رفته بود و ما مجبور شدیم یهو هشت میلیون بدیم. یعنی به خاطر بی‌شعوری مأمور آب و انجام ندادن کارش ما تو دردسر افتادیم. این بار هم وقتی دیدم مأمور آب نیومده و همین طور واسه خودش یه چیزی زده، گفتم می‌رم آبیاری و یه خرده خودم رو خالی می‌کنم و بعد می‌رم داروخونه و می‌گم واسه این آبسه یه چیزی بدن. هیچ چی دیگه، رفتم آبیاری و خانم نادری نبود و با یه خانم دیگه صحبت کردم. بهش گفتم این چه وضعشه و فلان! گفتم چرا به خاطر کم‌کاری مأمور اداره آب ما باید هزینه بدیم!؟ دختره هم هیچ چی نمی‌گفت و همین طوری فرم رو پر کرد و گفت مجدد برامون پیامک می‌آد. بعدم رفتم داروخونه. اونجا هم همین آموکسی سیلین ۵۰۰ و با یه قرص دیگه دادند که الان اسمش یادم نیست. تو این چند روز هر هشت ساعت باید می‌خوردم که کمابیش خوردم و دیگه کم کم ورم داره می‌خوابه.

   سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، 16:57  توسط شبگرد  |