0687
همیشه عاشق نجوم بودم و از وقتی یادم میآد ستارهها و سیارهها و به طور کل آسمون من رو مجذوب میکردند. شاید اولین بار که نگاهم رو جلب کردند زمانی بود که همراه بابا به خونه دکتر عمو رفته بودیم و زمان برگشت اونقدر خسته بودم که خوابیدم و بابا من رو تو بغلش گرفت و به خونه آورد. همه جا تاریک بود و هیچ روشنایی وجود نداشت و من گاهی چشمهام رو باز میکردم و به آسمون خیره میشدم. هزاران هزار ستاره تو آسمون بود و اونقدر زیبا میدرخشیدند که هنوز بعد از تمام این سالها در یادم مونده. بعدها لذت تماشای آسمون در شب در من رشد کرد و وسوسه میشدم برای خودم تجهیزات لازم رو تهیه کنم. ولی داشتن تجهیزات یه طرف و داشتن علم استفاده از این تجهیزات یه طرف دیگه. متأسفانه تو شهرمون هیچ انجمن یا مؤسسهی مرتبط با نجوم وجود نداره و به خاطر همین تا الان فرصت یادگیری بیشتر رو نداشتم. البته خب، به لطف اینترنت مقالات و کتابهای زیادی در دسترس هست، اما از اونجایی که به صورت پراکنده مطالعه کردم نمیتونم بگم دانش لازم رو دارم. قصد دارم امسال سراغ نجوم برم و هفتهای یه بار هم که شده به تهران میرم تا در کلاسها و اردوهایی که دارند شرکت کنم. حالا ببینم اوضاع و احوالمون چطوریه و این فرصت دست میده یا نه.