0600
صبح زود به مزرعه رفتم و علفهای هرز زیادی گرفتم. بعد به بذرهام که حالا دیگه خیلیهاشون چهار برگ شدند سر زدم تا ببینم تو چه وضعیتیاند. متأسفانه حلزونها برگ بعضیها رو خورده بود. تو روزهای اخیر اونقدر دما بالا و پایین شده که حلزونهای بدون صدف هنوز هستند. معمولا این نوع از حلزونها در روزهای سرد سال سر و کلهشون پیدا میشه و با گرم شدن هوا میرن پی کارشون، ولی امسال به نیمهی اردیبهشت رسیدیم و همچنان چاق و چلهاند.
بعد خواستم سم شته بزنم که باد شروع به وزیدن کرد و چارهای جز برگشت به خونه نداشتم. جالب اینجاست که معین دو ساعت بعد از من اومد و فقط یک ساعت موند و عملا کمک خاصی نکرد. تقریبا همیشه همین طوره و اکثر کارها رو باید خودم تنهایی انجام بدم. در حالی که اگه پا به پای من کار کنه با همدیگه خیلی کارها میتونیم انجام بدیم.
وقتی اومدم خونه کمی روی طرحهام کار کردم تا اینکه برق رفت. قرار بود ساعت یک بره، اما یازده رفت. این هم از وضعیت اطلاعرسانی! ناهار رو طبق معمول زود خوردیم و خوابیدم. وقتی بیدار شدم آسمون تیره بود و باد همچنان میوزید. هواشناسی گفته سهشنبه چهارشنبه بارونیه، ولی آسمون یه جوریه که انگار هر لحظه ممکنه بارون بباره. در هر صورت نشستم روی طرح برگهای تابستونی کار کردم. چند روز بود داشتم روش کار میکردم و بالاخره امروز تمومش کردم. برای اسکین لپتاپه. دوازده طرح آمادهی ارسال دارم و هشت طرح که فعلا اسکیسشون رو زدم. منتظرم تا طرحهای قبلی روی سایت قرار بگیره و بعد کارهای جدیدم رو براشون میفرستم. ضمنا برای کار روی ایدههای جدیدم خیلی هیجانزدهام. فکر کنم طرحهای جذاب و قشنگی شن و مردم هم ازشون استقبال کنند. سعی میکنم این طرحها رو به صورت سیاه و سفید کار کنم. تا حالا بیشتر رنگی طراحی میکردم، اما این بار میخوام کاری کنم که برای خودم تازگی داشته باشه و ببینم میتونم از پسش بر بیام یا نه.