آکستر

0128

زن عموی بی‌شعوری داریم. متأسفانه این خانم در همسایگی ما هم زندگی می‌کنه و هر چند وقت یه بار بهمون سر می‌زنه. حالا چرا بی‌شعوره؟ دروازه خونه‌مون درست و حسابی بسته نمی‌شه. یعنی بسته می‌شه ولی اگه کسی با فشار زیاد هل بده یا لگد بزنه باز می‌شه. درستش هم نمی‌تونیم بکنیم. چند بار درست کردیم ولی باز به این وضع در اومد. راه حل اساسی تهیه یه دروازه جدیده. این دروازه دیگه قدیمی شده و عمرش رو کرده. اما دروازه جدید هم هزینه‌ش زیاده و فعلا خرج‌های واجب‌تری داریم. حالا ربط دروازه با زن عموی بی‌شعور چیه؟ هر بار که می‌خواد بیاد خونه‌مون با لگد وارد می‌شه. این خانم به عقلش نمی‌رسه باید زنگ بزنه و منتظر بمونه تا در رو باز کنیم. تا به حال چندین بار بهش گفتیم ولی باز نمی‌فهمه. به مادرم هم چند بار گفتم با جدیت یا حتی عصبانیت شیرفهمش کنه، ولی مادرم این خانم نفهم رو دوست داره و دلش نمی‌آد دلخوری یا کدورتی به خاطر دروازه پیش بیاد. می‌گم آخه، اصلا شاید به هر علت لباس تنم نباشه و تنها تو خونه باشم، این خانم همین طوری می‌خواد لگد به دروازه بزنه و وارد بشه و من رو لخت و عور ببینه؟ یعنی تو خونه خودمون هم نباید آسایش داشته باشیم؟ دیگه موندم چطور باید زن‌عموم رو حالی کنم که چقدر کارش زشته.

   پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳، 20:40  توسط شبگرد  |