0814
چقدر بین روزهایی که کاری انجام میدم و هیچ کاری نمیکنم فرقه. روزهایی مثل امروز، وقتی حتی یه قدم کوچولو اما رو به جلو بر میدارم، در پایان روز، احساس بهتری نسبت به خودم دارم. کاش بتونم هر روز کار مفیدی انجام بدم و پیشرفتم همیشه به چشمم بیاد.
وقتی صبح بیدار شده بودم اصلا حوصلهی انجام هیچ کاری نداشتم. یعنی حتی به زور رفتم صبحانه خوردم، اما بعدتر که رفتم سراغ طراحی و دو تایپوگرافی رو تموم کردم و باز روی ورژن دوم هر دو طرح هم کار کردم (یعنی جمعا چهار طرح شدند) انرژی بیشتری گرفتم و هم حس بهتری پیدا کردم و حتی شور و هیجان بیشتری برای کشیدن طرحهای دیگه در من به وجود اومد. نمیدونم فقط من این طوریام یا بقیه هم چنین حس و حالی بهشون دست میده. ولی از من میشنوید اگه در هر شرایط بدی هستید، و حتی وقتی صبحها چشمهاتون رو باز میکنید و دلتون میخواد هیچ کاری نکنید، یه تکون کوچولو، مثل شستن ظرف یا تمیز کردن میز کار یا پیادهروی یا کمی نرمش یا هر چیز دیگه، واقعا میتونه معجزه کنه و چه بسا اون روز رو به یکی از بهترین روزهای زندگیتون تبدیل کنه.