0457
چیزهای زیادی تو زندگیم دارم که به خاطرشون شاکرم. یکی از این چیزها قطعا خانوادهم هست. شاید خیلی وقتها سوء تفاهمهای زیادی تو خانواده پیش بیاد. دلخوریها و ناراحتیها یا حتی جنگ و دعواهایی که فکر میکنیم دنیا به آخر رسیده و چه و چه! ولی با همهی اینها همیشه به خاطر این خانواده شاکر بودم و هستم. تصور نداشتنشون یا دور بودن ازشون برام سخته. وقتی به روزهایی فکر میکنم که ممکنه کنارم نباشند و خودم باشم و خودم ترس و وحشت وجودم رو پر میکنه. شنیدن صداشون یا حتی دیدن چهرههاشون همیشه آرومم میکنه و حس خوب زندگی رو بهم برمیگردونه. به خصوص مادرم با برکت وجودش دردهام رو درمان میکنه. کاش بتونم برای خوشحالی و خوشبختیشون کاری انجام بدم.